آیا باز هم مرا به خانه ات دعوت میکنی ؟
حسین عشق منی ... حسیـــــــــن ! پنجره های طلایی گره شده با عشق برایت سوار کرده اند شاید دلبری کنند مقابل شاه شاهان.... پله پله برایت طلا چیده اند شاید نورپراکنی کنند اطراف نور الله را.... حسیــــــــــن ! عالم را اگر یک پارچه طلا کنند و برایت مرقد بسازند و یک آینه خورشید برایت طبق کنند باز تنها کسی که می درخشد میان کربلا میان دل من میان چشمانم باز تنها کسی که عاشق میکند مرا, تویی! و تو میان آن همه طلا و نقره هیچ فرقی نکرده بودی! چقدر خجالت کشیدند ذره ذره طلا ها مقابل ارزشت.... و آنجا تنها چیزی که تو را به قلبم وصل میکرد پنجره ها ی مشبک نبودند نگاه تو بود و اشک من... حسیـــــــــن ! دنیا و آخرت در مقابل گرانب...
نویسنده :
مامان فاطمه
19:40