دندونای مریم گلی
امروز ٢۶ماه رمضونه روز دوشنبه ١۵ شهریوره روز شنبه مریم گلی ٢ واکسن داشت واکسن ۶ ماهگی که با شوهرم رفتیم خانه بهداشت واکسناشو زدیم خیلی گریه کرد ولی زود خوابید اما شبش تا ١ بیدار بود من دستم درد می کرد نمی تونستم بغلش بگیرم اکبر تا وقتی مریم خوابید باهاش حرف می زد و اونو بغل کرد تازه یه خبر جدید هفته پیش روز سه شنبه یهویی انگشتم رفت تو دهن مریم گلی دیدم دندونش نیش زده اینقد خوشحال شدم همون وقت داشتم با همسایمون مریم خانوم تلفنی صحبت می کردم که بهش گفتم مریم گلی این روزا از همیشه سر حالتره غذاشو خوب می خوره من براش سوپ درست می کنم فرنی هم خوب می خوره الهی من دورش بگردم دخترم بجای اینکه سینه خیز بیاد جلو همش میره عقب دیشب با اکبر جان رفتیم بازار اخه اکبر می خواست برا خودش کاپشن بگیره که متاسفانه گیرمون نیومد در عوض من واسه مریم گلی یه لباس خوشکل خریدم عمه خدیجه روز چهار شنبه می خواد از کربلا بیاد می خوام اونروز تنش کنم مریم گلی الان خوابیده راستی دختر خوشکلم ۶ماهت روز جمعه تموم شد ١٢ شهریور فعلا بای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی