فضولی های مریم گلی
سلام به همه دوستان باید منو ببخشید که اینقد دیر به دیر براتون پست میذارم این روزاا مریم گلی خیلی شیطون شده ومی خواد از همه چی سر در بیاره خودشو به طرف همه چی می کشونه منو کلافه کرده دیگه از دستش اسایش ندارم همش باید مواظبش باشم اخه خانوم خودشونو از توی روروئک 3بار انداختن که این دفعه اخر صدمه دیدن طفلکی دخترم الهی بمیرم براش چشمش اولش که قرمز شده بود ولی بعدش زخم شد که امروز دیدم خودش زخمشو کنده خدا نکنه بخوایم چایی بخوریم دیگه مریم گلی قندونو می کشه طرف خودش و قندارو می ریزه رو زمین و اونوقته که قندارو غارت می کنه و هیشکی از پسش بر نمیاد لیوانای توی سینی رو هم می ریزه اگه کسی خواسته باشه بره بیرون که دیگه حاضره مخصوصا اگه اون نفر عمه خدیجه باشه توی اشپزخونه هم که همش با روروئک دنبالم میاد و محکم شلوار یا دامنمو می چسبه که من از پیشش فرار نکنم میره کنار کابینتا و میخواد درشونو باز کنه ولی هنوز قدش نمی رسه یه شیطون بلایی شده که نگو و نپرس الان تو تختشه ولی نمی خوابه دختر خوشکلم این روزا دیگه یاد گرفته که سینه خیز بره مخصوصا اگه سر حال باشه که تموم اتاقو دور میزنه ولی اگه حال نداشته باشه سرشو میذاره رو زمینو قهر میکنه الهی مامانی فدات بشه راستی فردا عروسی یکی از دوستان می خواییم بریم تربت حیدریه از دوستان دوران دانشجویی همکلاسیای شوهری و دوست من فعلا بای می خوام برم دخملی رو بخوابونم ساعت خوابشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی