مريم گليمريم گلي، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

مریم گلی

تقدیم به همسر عزیزم

بذار شب چشماشو رو هم بذاره تا بگم چقدر دلم دوست داره نمی گم اندازه ی ستاره ها نمی گم تو رو می خوام قدر خدا من تو رو قد خودت دوست دارم زندگیمو روی چشمات می ذارم تو دلت شکستنی مثل صداست تو وجودت چیزی غیر از آدماست تو باید گل می شدی تو باغ نور تو زیادی واسه این چشمای شور ...
25 شهريور 1389

دندونای مریم گلی

امروز ٢۶ماه رمضونه روز دوشنبه ١۵ شهریوره روز شنبه مریم گلی ٢ واکسن داشت واکسن ۶ ماهگی که با شوهرم رفتیم خانه بهداشت واکسناشو زدیم خیلی گریه کرد ولی زود خوابید اما شبش تا ١ بیدار بود من دستم درد می کرد نمی تونستم بغلش بگیرم اکبر تا وقتی مریم خوابید باهاش حرف می زد و اونو بغل کرد تازه یه خبر جدید هفته پیش روز سه شنبه یهویی انگشتم رفت تو دهن مریم گلی دیدم دندونش نیش زده اینقد خوشحال شدم همون وقت داشتم با  همسایمون مریم خانوم تلفنی صحبت می کردم  که بهش گفتم مریم گلی این روزا از همیشه سر حالتره غذاشو خوب می خوره من براش سوپ درست می کنم فرنی هم خوب می خوره الهی من دورش بگردم دخترم بجای اینکه سینه خیز بیاد جلو همش میره عقب دیشب با اکبر جان رفتیم باز...
15 شهريور 1389

مقدمه زندگی من

سلام امروز سه شنبه ١٩ مرداده میخوام از امروز خاطره های مریم گلی رو براتون بنویسم  خدای مهربون من و شوهر عزیزم رو در١٢اذر١٣٨۵ ولادت امام رضا بهم رسوند از بهترین روزای عمرم دوران عقدم بود که مثل برق وباد گذشت عروسیمونم تو ماه اذر بود ٢۴اذر عید غدیر ١٣٨٧ بعد از ۶ماه مجردی گشتن تصمیم گرفتیم یه کوچولو داشته باشیم باورتون نمی شه روزی که رفتم ازمایش دادم  انقد استرس داشتم وقتی خبرو شنیدم میخواستم ٢تابال دربیارم  بهترین روز زندگیم روزی بود که مریم گلی رو تو سونوگرافی دیدم خیلی خوشحال بودم احساس خوبی بود بعداز ٩ماه انتظار و ثانیه شماری کردن مریم گلی توی یکی از بهترین شبای سال به دنیا اومد شب ولادت پیامبر وامام جعفر صادق ساعت٩,۵۵ شب...
19 مرداد 1389
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مریم گلی می باشد