ذوق و خوشحالی مریم گلی
سلام به همه قبل از هر چیزی میلاد امام رضا رو به همه دوستان تبریگ می گم می خواستم دیروز بیام که تولد امام رضا رو به همه تبریک بگم که متاسفانه نشد یعنی من خونه نبودم و دسترسی به نت نداشتم منو ببخشید دیروز خیلی روز خوبی بود هم واسه من هم واسه مریم گلی کلی با هم خوش گذروندیم ساعت ١٠ که از خونه زدیم بیرون حدودا تا ١٠شب برنگشتیم کلی کارای خوب با مریم گلی انجام دادیم دیروز مریم گلی حال و هواش با همه روزای دیگه فرق داشت اخه بعد از ١۶ روز دوری مادر جونشو دید و کلی ذوق زده شد مادر جون واسه عمل چشمش رفته بود شاهرود پیش خاله های من اخه ٢ تا از خاله های من شاهرودن در ضمن مادر شوهرم خالم میشه ساعتای ١١ دیروز هم عمو جون مریم گلی از مشهد اومدن و واسه مریم گلی یه بره دختر اوردن که همش بع بع می کنه خیلی هم خوشکله دستشون درد نکنهمریمی هم اینقده با اون بره بازی کرد و خوشحال بود راستس دیروز بعد از کلی گشتن برا پیدا کردن یه ارایشگاه خوب برا مریم گلی بالاخره رفتیم ارایشگاه گیسو می خواستم موهاشو کوتاه کنه که اولش خانومه گفت من موی بچه کوتاه نمی کنم من خیلی اسرار کردم دید حریفم نمی شه دیگه اخرش موهاشو خوشکل کرد الهی مامانی فدات بشه الهی انقد خوشکل شده که نهایت نداره اولش که کلی گریه کرد من براش شکلک در میاوردم مریم خانوم مامان مائده مریم گلی رو گرفته بود بغلش که تکون نخوره اخه رو صندلی وانمیستاد الهی من فدات بشم با اون موهای خوشکلت از اونجا هم رفتیم خونه مائده تا شب اونجا بودیم بابایی ساعت ٩ اومد دنبالمون که رفتیم یه دوری بزنیم البته با موتور چون ماشینو بردن تعمیرگاه اخه بابایی جمعه تصادف کرده فکر نمی کردم یه روزی با موتور با کلی وسایل و بچه خوابیده تو بغل بریم دور زدن تو خیابونا خوش گذشت روز خوبی بود تا یادم نرفته بگم که ما سالگرد عقدمونم بود ولادت امام رضا البته ۴ سال پیش /٩ ١٣٨۵ به شوهری عزیز هم تبریک می گم