سفر 3روزه به مشهد وشاهرود

سلام به مریم گلی مامان وهمه دوستان عزیز که منتظرن تا یه برگی از خاطرات مریم

گلی  ورق  بخوره و پست جدید نوشته بشه

بی مقدمه از سفر 3 روزمون میگم که خیلی اتفاقی شد صبح پنج شنبه ساعت 6 از

قاین حرکت کردیم 10:30 رسیدیم مشهد که رفتیم خونه دختر عمه شوشو بعد از یک

ساعت هم رفتیم فروشگاه95 هر وقت من میام مشهد میرم اونجا هم قیمتش خوبه

هم لباساش شیکه و متنوعه  سه چهار دست لباس برا مریم گلی خریدم یه کم هم

برای اقای شوشو البته خودش انتخاب میکرد

بعد از فروشگاه 95 رفتیم حرم جای همه دوستان خالی خیلی خلوت بود نسبت به یک

ماه پیش خیلی خلوت بود زیارت کردیم و رفتیم

بعد از ظهر هم رفتیم سر قبر عمه شوشو که 26 روز پیش فوت شده بود  خدا رحمتش

کنه که من حالم خیلی بد بود وقتی رفتیم خونه عمه دیگه از شدت سر درد و حالت

تهوع نمی تونستم سرمو بالا بگیرم

شب حالم یه کم بهتر شد

فردا صبح هم با خانواده دختر عمه شوشو رفتیم جمعه بازار که برا خودم کلی خرید

کردم  حسابی شلوغ بود  تو راه برگشت بابایی یهو تصمیم گرفت که بریم شاهرود آخه

دوتا از خاله هامون شاهرودن بی بی با زهره هم روز چهارشنبه رفته بودن دایی مهدی

هم از تبریز اومده بود و اونجا بود همشون خونه خاله راضیه بودن

ما هم ساعت 3 بعد از ظهر از مشهد به سمت شاهرود راه افتادیم و ساعت 8 شب

رسیدیم شاهرود از رفتن مابه شاهرود هیشکی خبر نداشت برا همون همه شکه

شدن میخواستیم سورپرایزشون بکنیم  خبرشون نکردیم خلاصه این یه روزی که

شاهرود بودیم خیلی خوش گذشت دیشب هم از شاهرود راه افتادیم ساعت 2  شب

رسیدیم قاین  

 مریم گلی تو حرم همش  میرفت طرف آب که بازی بکنه رو به  بابایی می کردو می

گفت آب بازی

اینم عکسای گل مامان تو حرم صحن جمهوری