اسلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
بانوی مهربانی و آیینهها، سلام!
... اما چه زود وقت خداحافظی رسید.
چه غریبانه بود رفتنت....وچقدرزودبود...چقدرزودبودرها شدنت...
امارفتی وکوچه هادیگرنه بوی یاس می دادند ونه دیگرجوان مردعالم
نگران غصه هایت بود....وزخم هایت....
همان زخم های پشت دیوار...
رفتی وگل یاس خانه پژمرد....پر پرشد....ودیگرسال هاست که دیگربوی
یاس نمی آید....
الا ای چاه، یارم را گرفتند
الا ای چاه، یارم را گرفتند
گلم,عمرم,بهارم,را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دارو ندارم را گرفتند
قرآن را بوسیدم
گلبرگهای یاس
از لابهلای ورقها فرو ریخت
یاسها چقدر شبیه تواند
فاطمه!
ای گمگشته بقیع!
فاطمه!
ای گمگشته بقیع!
کدام گمشده به تو پناه آورد و پیدایش نکردی؟!
ای بهشت گمشده پهلو شکسته،
کدام شکسته! از تو التیام جست و مرهم نگذاشتی؟!
تو، آنسوی خودت بودی
و همیشه بهترین را برای دیگران میخواستی
و این است شیوه عشق، که از پدر به تو رسیده بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی