روز هایی که گذشت و ما نبودیم
همیشه با تو بودن برای من خود زندگیست!
تو دلیل زنده بودن من هستی،
معنای زنده بودن من، یعنی بودن تو در کنار من!
هر نفسی که می کشم به امید زیستن در کنار توست
تو خود عشقی برای این تن خسته من
آن لحظه ای که تو نباشی، ما نیز نیستم!
سلام به همه دوستان
ممنون از عزیزانی که بهمون سر زدن دلمون واسه همشون تنگ شده بود
فکر میکنم همه فهمیدن ما کجا بودیم البته مشهدیا زودتر مثل مامان زینب طلا
که ما رو پاک فراموش نموده اند و همچنین مامان محمد مهدی جان توپولو
هفته پیش روز چهارشنبه شهادت حضرت فاطمه رفتیم مشهد خاله راضیه
هم با نرگسی و شوهرش از شاهرود اومده بودن ما تا شنبه مشهد بودیم
بعدشم برگشتیم خیلی جاها رفتیم برا اسکانمونم رفتیم حسینیه شاهرختیا
واقعا دستشون درد نکنه همه چی خوب بود مخصوصا برخورد سرایدار
هی میرفتیم حرم هی برمی گشتیم یه روز رفتیم ارامگاه فردوسی
من قبلا وقتی کوچیک بودم یه بار با بابام اینارفته بودم فرهنگسرای
بهشت هم به طور اتفاقی رفتیم خیلی خوش گذشت
مریم گلی و نرگس (دختر خاله من) فرهنگسرای بهشت
از شنبه هم به طور فشرده کلاس روش تدریس پیش دبستانی
داشتم با استاد احمد رضا محسنی خدا خیرشون بده تو چند روز
خیلی چیزای خوب خوب یاد گرفتم که هم به درد زندگیم خورد هم
واسه تربیت کودکان خوب بود هر روز هم یه گل طبیعی به کتشون
چسبیده بود انشالله عمر با برکت داشته باشن
اینم عکسشون و کمی از زندگینامه استاد
دیروزم رفتیم از سد بیهود دیدن کردیم و عظمت خدا رو دیدیم چقد
ماشالله آب داشت بعدشم رفتیم تو باغای سرسبزش واسه تفریح
البته راهنمامون دهیار روستا بود دستشون درد نکنه خدایی خیلی
زحمت کشیدن
عکس زیادی ندارم چون مریم گلی اصلا نذاشت ازش عکس بگیرم
سد بیهود
اینم بقیه عکسای مسافرت و تفریح لطفا کلیک بفرمایید