30 ماهگی عسل مامانی+دومین تجربه زلزله
وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ
شرمنده همه عزیزان که این روزا نمی تونم بیام وباتون چون خیلی درگیر و گرفتارم انشالله بتونم بزودی جبران کنم
ادامه مطلب یادتون نره
وان یکاد بخوانید و در فراز کنید
سلام مریم گلی
چه زیباست بخاطر تو زیستن
امروز زیرکوه لرزید و چه لرزشی بود با قدرت ۲/۵ ریشتر ساعت ۵:۲۰ صبح نفهمیدم چطور مریمو بغل کردم و رفتم بیرون و صدای الله اکبر مردم
خدا بخیر کنه عاقبتمونو انشالله
از سحر دیگه فکر مریم گلی به زلزله مشغوله یا میگه زلزله اومد یا میگه زلزله رفت ویه کمم میترسه
معنای زنده بودن من با تو بودن است
عزیز دلم ۲ سال و نیم از زندگی شیرینت گذشت
مبارکت باشه گلم ۳۰ ماهگیت
نصیحتای مادرونه
خشمگين شدن مانند اين است که ذغال داغي را در دست بگيري و قصد داشته
باشي آنرا به سوي ديگران پرتاب کني، کسي که مي سوزد خودت خواهي بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی