مريم گليمريم گلي، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

مریم گلی

تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش جا دارد

میلاد دختر نبوت ، همسر ولایت ، مادر امامت مبارک باد . در تمام زندگی ام مادرم تنها دلیل بودنم بود بــــــــــهترین بهــــــترین من "روزتــــــــــــ مبارکــــ"      مادر ای لطیف ترین گل بوستان هستی تو شگفتی خلقتی تو لبریز عظمتی تو را دوست دارم و می ستایمت!   وتقدیم به مادر شوهر وخاله عزیزم در زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه مادر است.زیباترین خطاب مادرجان است.مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق واژه ای شیرینو مهربان که از ژرفای جان بر می آید. روزت مبارک مادر سخنی با بهترین شریک زندگیم:   عزیز دلم وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده  الطاف کریمانه ات کردی ودل...
22 ارديبهشت 1391

يه نفس دور از تو بودن واسه من ماهی و سالی

   خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند                   نصیب دشمن مارا نصیب ما نکند با تو از نابترین لحظه سخن خواهم گفت دوستت خواهم داشت هیچ میدانی چیست ؟ لحظه ای نیست که در خاطر من یاد تو نیست . . دخترک عزیزم سلام می خوام از دلبریا و شیرین زبونیات بنویسم از اینکه چقد برای منو بابایی عزیزی از اینکه زندگی برامون بدون تو معنایی نداره مریم گلی 26 ماهه من این روزا خیلی ناز و بلا شدی همش در حال راه رفتن تو خونه ای آرومو قرار نداری یا موش وگربه داری می بینی یا رعنا یاآجراتو تو خونه ریختی یا داری نقاشی میکشی وچه خوب میکشی  یا آلبوم عکسداری میبینی که بیچاره رو ناکارش کردی و همه عکسای منو بابایی رو از توش درآوردی شیطون بلای ما...
22 ارديبهشت 1391

روز هایی که گذشت و ما نبودیم

گل من...! همیشه با تو بودن برای من خود زندگیست! تو دلیل زنده بودن من هستی، معنای زنده بودن من، یعنی بودن تو در کنار من! هر نفسی که می کشم به امید زیستن در کنار توست تو خود عشقی برای این تن خسته من آن لحظه ای که تو نباشی، ما نیز نیستم!   سلام به همه دوستان ممنون از عزیزانی که بهمون سر زدن دلمون واسه همشون تنگ شده بود فکر میکنم همه فهمیدن ما کجا بودیم البته مشهدیا زودتر مثل مامان زینب طلا که ما رو پاک فراموش نموده اند و همچنین مامان محمد مهدی جان توپولو هفته پیش روز چهارشنبه شهادت حضرت فاطمه رفتیم مشهد خاله راضیه  هم با نرگسی و شوهرش از شاهرود اومده بودن ما تا شنبه مشهد بودیم  بعدشم برگشتیم خیلی جاها رفتیم بر...
16 ارديبهشت 1391

اسلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده

بانوی مهربانی و آیینه‏ها، سلام!   ... اما چه زود وقت خداحافظی رسید.     چه غریبانه بود رفتنت....وچقدرزودبود...چقدرزودبودرها شدنت...   امارفتی وکوچه هادیگرنه بوی یاس می دادند ونه دیگرجوان مردعالم   نگران غصه هایت بود....وزخم هایت....   همان زخم های پشت دیوار...   رفتی وگل یاس خانه پژمرد....پر پرشد....ودیگرسال هاست که دیگربوی   یاس نمی آید.... الا ای چاه، یارم را گرفتند   گلم,عمرم,بهارم,را گرفتند   میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دارو ندارم را گرفتند       قرآن را بوسیدم   گلبرگ‏های یاس   از لابه‏لای ورق‏ها فرو ریخت   یاس‏ها چقدر شبیه تواند فاطمه...
5 ارديبهشت 1391

مجنون خنده های توام بیشتر بخند

گوشه تا گوشه ی صحرا تو بخواب  نهراس ... شیرها خاطرشان هست که آهوی منی... جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب .... من فدای تو به جای همه گلها تو بخند ... دیوانه را محبت ارام می کند... مرا محبت تو دیوانه می کند... می توان حس کرد می توان لمس کرد می توان در تلاطم لحظه های با تو بودن التهاب چشمان پر مهرت ضربان قلب مهربانت وسودای عشق نهان تو را دید ...
2 ارديبهشت 1391

مجنون خنده های توام بیشتر بخند

گوشه تا گوشه ی صحرا تو بخواب  نهراس ... شیرها خاطرشان هست که آهوی منی... جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب .... من فدای تو به جای همه گلها تو بخند ... دیوانه را محبت ارام می کند... مرا محبت تو دیوانه می کند... می توان حس کرد می توان لمس کرد می توان در تلاطم لحظه های با تو بودن التهاب چشمان پر مهرت ضربان قلب مهربانت وسودای عشق نهان تو را دید   ...
31 فروردين 1391

تبریک عید با تاخیر +تعطیلات عید وآنچه گذشت

  یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد اینم هفت سین عید ما مزار شهدای گمنام _ سر بندر _بندر امام خمینی_استان خوزستان سلام به همه دوستان فرا رسیدن سال 1391 رو به همتون تبریک میگم خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد برگ دیگری از درخت زمان ...
17 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مریم گلی می باشد