مريم گليمريم گلي، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

مریم گلی

تبریک عید با تاخیر +تعطیلات عید وآنچه گذشت

  یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد اینم هفت سین عید ما مزار شهدای گمنام _ سر بندر _بندر امام خمینی_استان خوزستان سلام به همه دوستان فرا رسیدن سال 1391 رو به همتون تبریک میگم خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد برگ دیگری از درخت زمان ...
17 فروردين 1391

ما هم چنان درگيريم

سلام به مریم گلی مامان به چه مي انديشي؟ منو ببخشید که تاخیر زیادی داشتم و نیومدم بهتون سر بزنم  خداییش خیلی کار داشتم و دارم خونه تکونی از یه طرف کلاسا هم شده درد سر اضافی که نمیشه ازشون بزنی بالاخره اشپز خونمو تونستم بعد یه چند روز تمیز کنمو بشورمش به دلم شد ولی اتاق مریم گلی  مثل بازار شامه فرشامونو عوض کردیم 4تا 12 متری کرم  پاتریس گرفتیم تلویزیونمونو هم عوض کردیم ال ای دی 42 گرفتیم دست بابایی گل درد نکنه انشالله اگه قسمت شد 28میریم مسافرت هنوز معلوم نیس کجا ولی به احتمال زیاد اول میریم شاهرود دیدن خاله ها  بعدشم میریم جنوب  مناطق جنگی فکر کنم این اخرین پست سال 1390 باشه تا اون وقت ...
14 فروردين 1391

تولدت مبارک دخترم

    مریم گلی عزیز**   خدا را به خاطر خلقت وجود پاکت شکرگذارم  وهمیشه از آن سلامتی و تندرستی و صالح بودنت را می خواهم  خدایا هزار مرتبه شکر    دخترک عزیزم  این روزها بی اندازه شیرین شده ای، و من هر روز بیشتر از روز قبل مست می شوم از شراب پاک مادری. تو همه هستی من و پدری.روزی هزار هزار مرتبه خدای مهربانم را برای داشتن دختری مثل تو شکر می کنم و می دانم شکرانه هایم به اندازه ی ذره ای از لطف خداوند را جبران نمی کند. جانِ مادر! با خنده هایت جان می گیرم. با کلمات نامفهوم تو اوج می گیرم و بر سجاده شکر خداوند بوسه می زنم...
16 اسفند 1390

تولدت مبارک دخترم

مریم گلی عزیز**   خدا را به خاطر خلقت وجود پاکت شکرگذارم   وهمیشه از آن سلامتی و تندرستی و صالح بودنت را می خواهم  خدایا هزار مرتبه شکر    دخترک عزیزم  این روزها بی اندازه شیرین شده ای، و من هر روز بیشتر از روز قبل مست می شوم از شراب پاک مادری. تو همه هستی من و پدری.روزی هزار هزار مرتبه خدای مهربانم را برای داشتن دختری مثل تو شکر می کنم و می دانم شکرانه هایم  ذره ای از لطف خداوند را جبران نمی کند. جانِ مادر! با خنده هایت جان می گیرم. با کلمات مفهومو نامفهوم تو اوج می گیرم و بر سجاده شکر خداوند بوسه می زنم که مریم گلم حالا دیگر بی تکیه گاه می تواند بنشیند آهسته قدم بردارد و دوان دوان به ...
10 اسفند 1390

ما همچنان درگیریم

سلام به مریم گلی مامان به چه می اندیشی؟ منو ببخشید که تاخیر زیادی داشتم و نیومدم بهتون سر بزنم  خداییش خیلی کار داشتم و دارم خونه تکونی از یه طرف کلاسا هم شده درد سر اضافی که نمیشه ازشون بزنی بالاخره اشپز خونمو تونستم بعد یه چند روز تمیز کنمو بشورمش به دلم شد ولی اتاق مریم گلی  مثل بازار شامه فرشامونو عوض کردیم 4تا 12 متری کرم  پاتریس گرفتیم تلویزیونمونو هم عوض کردیم ال ای دی 42 گرفتیم دست بابایی گل درد نکنه انشالله اگه قسمت شد 28میریم مسافرت هنوز معلوم نیس کجا ولی به احتمال زیاد اول میریم شاهرود دیدن خاله ها  بعدشم میریم جنوب  مناطق جنگی فکر کنم این اخرین پست سال 1390 باشه تا اون وقت دیگه فرصت نمی کنم بیام  سال خوبی رو برا هم...
اسفند 1390

اتمام پروژه اول+عکس

  در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست . . سلام ما اومدیم با کلی خبرای خوب خوب این مریم گلی مامانه که دیگه شیشه و شیر نمی خوره جای همتون خالی منو شوشو خان و مریم گلی دوازدهم رفتیم مشهد البته زن عمو اصغر هم با ما بود شب رفتیم تربت حیدریه خونه یکی از دوستامون  فردا صبح رفتیم مشهد  اولین جایی هم که رفتیم حرم بود عمه با مادر جون مشهد بودن ما هم قرارمون با اونا تو حرم بود  که همدیگه رو ببینیم وقتی وارد صحن جمهوری شدیم عمه رو از دور دیدیم  شوشو خان مریم گلی رو گذاشته بود رو گردنش که به راحتی عمه رو ببینه مریم خانوم از دور صدا میزد عمه عمه همه هم بهش نگاه میکردن یه چند روزی ...
27 بهمن 1390

اتمام پروژه اول+عکس

در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست . . سلام ما اومدیم با کلی خبرای خوب خوب این مریم گلی مامانه که دیگه شیشه و شیر نمی خوره   جای همتون خالی منو شوشو خان و مریم گلی دوازدهم رفتیم مشهد البته زن عمو اصغر هم با ما بود شب رفتیم تربت حیدریه خونه یکی از دوستامون  فردا صبح رفتیم مشهد  اولین جایی هم که رفتیم حرم بود عمه با مادر جون مشهد بودن ما هم قرارمون با اونا تو حرم بود  که همدیگه رو ببینیم وقتی وارد صحن جمهوری شدیم عمه رو از دور دیدیم  شوشو خان مریم گلی رو گذاشته بود رو گردنش که به راحتی عمه رو ببینه ه مریم خانوم از دور صدا میزد عمه عمه همه هم بهش نگاه میکردن یه چند روزی مشهد بودیم و...
26 بهمن 1390

دلتنگی برای حرم امام رضا+وقتی عشق دخملی ما میشود میکی موس

سلام به همه دوستای گل   یا امام رضا!حنجره نورانى ات، جرعه نوش سم ستم سیه دلان مى شود و طنین هق هق زائرانت تا قیامت، گلوى سوخته ات را یاد مى کند. …………………………………………………………………………………………….. یا امام رضا! امروز، تنها نه خیابان هاى خراسان که تمام رگ هاى عاشقانت، به گلدسته و رواقت ختم مى شود. …………………………………………………………………………………………….. یا امام رضا! همراه با کبوتران حرمت، محزون و گریان دل را به دور بارگاه تو پر مى دهیم تا با زمزمه ملائک همراه شویم. ……………………………………………………………………………………………… اى غریب ترین غریب ها؛ قلب تو رأفتى به توان بى نهایت است؛ پس  حاجت ما را دریاب و شفاعتمان را بپذیر ……………………………………………………………………………………………… امیدوارم حال همگی خوش باشه...
بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مریم گلی می باشد